92/04/04 ناز نازیه من سلام گل من کم کم داری حرف می زینی الهی فدات بشم مامان چند روز داری واضح حرف میزنی تا چند وقت پیش بیشتر ریتم حرفا رو میزدی و یا ناخوداگاه حرف منو تکرار می کردی اما دو روز پیش چند تا کلمه رو ارادی گفتی مث: حمام:امام ماما بابا به به افتاد:اتتاد یک ماه پیش تو حموم تو وانت چپه شدی ازون به بعد از موم می ترسیدی اما کم کم بردمت حموم و اونجا باهات آب بازی کردم الان عاشق حمومی و دم به دقیقه جلوی در حمومی و هی میگی "امام" عاشق رورئکتی با وجودی که راه افتادی به محض این که چشمتو باز می کنی فوری می دوی میری توش میشینی به محض این که در یخچال باز میشه ب...