کیان جونیکیان جونی، تا این لحظه: 12 سال و 3 ماه و 28 روز سن داره

خاطرات جوجوی مامان

کیان مامی بی تابه دندوناشه

91/06/04 الهی مامان واست بمیره پسرم خیلی داری این روزا زجر میکشی داری قد یه نقطه میشی اصلا اصلا نمی تونی لب به غذا بزنی اگه به زورم بدم بالا میاری الان 2 روزه گلاب به روت شدی آخه مامان از غصه داره دق می کنهههههههه امشب قد یه دنیا غصه دارم ای دندونای کیانی تو روخدا زود بیاین بیرون پسلیم خیلی مهلبونه حقش نیست...............   ...
25 تير 1392

پسرم یواش یواش عجله نکن!!!!

91/06/02 این آتیش پاره مامان انگاری عقب مونده دیروز بالاخره تونستی چهار دست و پا از پله آشپزخونه بیای بالا ...... کلا مث جوجه دنبالم میفتی هر جا برم خودتو میرسونی اونجا هر جور شده الهی قربونت برم من امروزم یه کار جدید کردی از میز تلویزیون گرفتی و رو زانو هات وایستادی هنوز یه مرحله مونده پسرم بلند بشه چهره پیروزمندانت وقتی از پله اومدی بالا پسرم چقدر آخه شما عجولی عسلللللللللللللل بابا یواش واسم یه سورپرایز شدی  هر روز یه کار جدید..... اون وقت مامان چطوری می تونه انتظار داشته باشه شما تپلی بشی ...
25 تير 1392

کیان مامی هفت ماهه میشود

91/05/23 الهی دورت بگردم مامان حسابی داری اقا میشی عزیزم چقدر داره زود می گذره این روزا.......... روزای عسل ریختن این وروجک........ سخته اما شیرین بعضی موقع ها از خستگی نای حرف ندارم اما یه خنده شیرینت روحم جسممو تازه میکنه گلم هیچ موقع فکر نمی کردم اینقده نی نی داری سخت باشه گاهی حوصله خودمو هم ندارم گاهی حال جسمیم خوب نیست اما یه موجود دیگه بهت وابستس با کلی دل نازکی و دل اندازه قد یه گنجشک عشقت نمی زاره اوقاتم تلخ بشه مهربونم اندر احوالات کیانم: کامل میشینی وقتی سرفه می کنم الکی شروع می کنی سرفه کردن الکی وقتی غذا میل نداری شروع می کنی بوووو کردن همشو می پاشی بیرون الان ...
25 تير 1392
1