دومین مسافرت شمال
91/04/10 نفس مامان دیروز واسه دومین بار من و شما و بابایی رفتیم شمال خیلی پسر خوبی بودی الهی قربون قدت برم تا تنکابن رفتیم دیشب خونه عموی بابابیی خوابیدیم وامروز صبح رفتیم 2000 اما خیلی خسته شدی الان که دارم اینو می نویسم همش از شده خستگی داری سرود می خونی اما نمی تونی بخوابی اینم از عکس های امروز ...