کیان جونیکیان جونی، تا این لحظه: 12 سال و 3 ماه و 28 روز سن داره

خاطرات جوجوی مامان

کیانم سلام

1392/8/22 14:04
نویسنده : مامان معصومه
239 بازدید
اشتراک گذاری

سلام گل پسرم

یه مدته به وبلاگت سر نزدم عشقم

ببخش مامان

مقشام که تموم شه دربست چاکرتم

جونم واست بگه:

حدود یه ماهه که جیشتو می گی، با وجودی که من اصرار نداشتم بهتو از پوشک بگیرم اما ازون جایی که پسمله گلی هستی من یه نیم قدم که برداشتم خودت حسابی همکاری کردی

و داری از جمع نی نی پوشکی ها جدا میشی

یه مدته داری سعی می کنی خودت با قاشق غذا بخوری

حرف زدنتم خیلی پیشرفت کرده

یه مدت بود اسم بابایی رو گذاشته بودی "مامانه" من مامان بودم و بابا "مامانه"

بهت می گفتم کیانی بگو "بابا" نه مامانه

و شما جوای می دادی هااااا بابا!....  نهههههه مامانهقهقهه

گاه که سرم تو درسه حواسم به شما نیست چند بار مامان صدام می کنی بعد بلند می گی"بصییییی"یعنی مصی

کلمه هایی که می گی:

کب:کباب

افش:کفش

داوار:شلوار

امام:حمام

چی می چونی:چی میکنی

مایی:ماهی

و....

امروز روز تاسوعا هست و ما اومدیم به مامان بابای بابایی سر بزنیم

الان گل پسرم لالا تشریف داره

ایشالله به حق قمر بنی هاشم پسملم تو راه حق بزرگ بشه و صالح باشه

آمین

پسندها (1)
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (0)